معمار: کامبیز اسکندرتبار
مکان: نور، مازندران، ایران
مساحت: ۱۵۵ مترمربع
اجرا: مجتبی حسینی، خلیل مقصودی
تأسیسات: مجتبی حسینی
عکس: دید استودیو
هرکس باید برای خود پناهگاهی داشته باشد. پناهگاهی به اسم خانه، جایی امن که صرف نظر از بزرگی و کوچکیاش، به آدم حس ناب اطمینان دهد. سقفی که حق ماست برای ذخیرهی شادمانی، آرامش، خلوت و حتی دلخوری برای روز مبادا.
خانه پروا که نامش را وام دار کارفرماست، ثمرهی تجربهی یک همکاری تنگاتنگ میان معمار و مالک است. معماری که تصمیمساز خواستههای یک کارفرمای فرهیخته است، یکی از معلمان بومی منطقه که چکیدهی خواستههایش از خانه، آرامش، خلوت ، سادگی و امنیت است. با توجه به مبانی خواستاری کارفرما و استانداردهای معقول، خانهای به مساحت ۱۵۵ متر برای خانوادهی سه نفرهشان کافی مینمود. بنابراین دیاگرام فضاها بر این اساس شکل گرفت.
خانهای به دور از پیچیدگیهای پر زرق و برقِ تجمل، جایی با گلدانهای شمعدانی پشت پنجرههایی که تمام سبزی طبیعت را مثل قابی احاطه کردهاند و تصویرش در اتاق از هر زاویهای، آرامش را یک جور متفاوتی تعریف می کند. یک گوشه برای خواندن جای خالی سلوچ با طعم گس چای شمال، یک گوشه پر از صدای دلنشین ویولون، گوشهای دیگر برای حرف های ناگفتهی طول روز، برای شنیدن صدای خندههای دخترک و گوشهای برای مرور تمام خاطرات گذشته، جایی که فقط خودت را بخواهد و با دستهای سخاوتمندش تو را فرا بگیرد پیش از آنکه خواب! چهار گوشهای به نام خانه.
سایت در منطقهای شهری با تراکم متوسط واقع شده که اگرچه از سر و صدای ذاتی شهرهای بزرگ به دور است ولی همچنان ایجاد آرامش به عنوان دغدغهی اصلی و برخورد مناسب با آلودگی صوتی و بصری مورد توجه بود. درونگرایی ذاتی کارفرما و برونگرایی مورفولوژیکی معماری سواحل دریای خزر این پارادوکس را تشدید می نمود. برای حل این تناقض سعی کردیم تا حد ممکن سطح اشغال را کاهش دهیم و بر سبزی فضا یا اکسیژن و حیاط بیافزاییم. تلاش هایمان منجر به این شد که سطح اشغال خانه به کمتر از یک سوم زمین کاهش یافت.
دغدغهی بعدی ما حل مسالهی نفود طبیعت به فضای زندگی و تخصیص محیط پیرامونی بیشتر نسبت به مساحت بود. شکست محورها جهت کوران مناسب برای تهویه و استفاده از راه حلهای سنتی و ویژگی های مورفولوژیکی خانههای بومی منطقه راه حلهایی بود که در پاسخ به نیاز کارفرما مورد استفاده قرار گرفت تا به درونگرایی ذاتی کارفرما و برونگرایی ژنتیکی منطقه همزمان توجه شود.
احترام به خط آسمان دیرینه منطقه و تعظیم جهت هماهنگی با اقلیم و بافت در شاکلهی کلی بنا موثر بود. خطوط انتهایی مورب، محور عمودی را بست تا بنایی معتدل، فروتن و با مقیاس و در عین حال آرام و به دور از شلوغی امروزی شکل بگیرد.
بهرهگیری از قابهای شیشه های شفاف به مثابهی تابلوهایی زنده از طبیعت در هر چهار فصل سال غافلگیرانه طبیعت را در قاب خود به تصویر میکشند. جایی که نور، بی پروا راه به درون می یابد، می شود خلوتی برای جای خالی سلوچ! و آن حیاط، در طبقهی بالا را ساختیم تا حجت را بر پروای درونگرا تمام کنیم. جایی برای خیره شدن به دوردستترین کوه هایی که چشم را یارای دیدنشان باشد.