معماران: استودیو معماری شماره چهار | محمد یوسف صالحی، محمد صادق افشارطاهری، کسری شفیعی زاده، محمدرضا پیری
مکان: تهران، ایران
مساحت کل: ۱۲۰ مترمربع
مساحت زمین: ۸۵ مترمربع
سال: ۱۳۹۸
تیم طراحی: آذین ساوه دورودی، ایمان اسلامی، ثمین حیدری
طراح سهبعدی: هلیا مرادزاده، شیوا غفاری
گرافیست: فرشید نصر آزادانی
عکس: پیمان امیرغیاثوند
تجربهی «خانۀ حیات دار» برای ما تجربهی بازتعریف روح معماری ایرانی با ظاهری امروزی بود. ارزش نهادن به روح میتواند هر قالبی بپذیرد یا به عبارتی فارغ از قالب است. کشفِ چیزیست که وجود دارد، نه خلق چیزی که نیست. سفریست از خود، به خود بدون نیاز به یک قدم حرکت در هیچ جهتی. فقط بودن، کشف کردن و لذت بردن، در اینجا و اکنون.
در تفکر بسیاری از مردم ایران توسعه و ارزش در قبال دوری هرچه بیشتر از سنتها و اصول تلقی میشود. خانههایی با کاراکتر جدید و ناآشنا، بیشتر مورد پسند بازار مسکن قرار میگیرد. بازاری که زادهی تفکرات سرمایه داری، مصرفگرایی و سوداگران ساختمانی است. هر روز شاهد «کوبیدن» ارزشها و «ساختن» بیهویتی هستیم. در حالی که دور شدن از اصل، همواره باعث دردی میشود که روان آدمی را به بازگشت دعوت میکند.
«هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش»
مولانا
«خانۀ حیات دار» در حالی به ما ارجاع داده شد که ساختمانی دو طبقه متروک، با مشکلات تاسیساتی و سازهای جدی بود.
نیت کارفرما، دوستداشتنی بود. او با سرمایه محدودی که داشت ترجیح داده بود خانهای با حال و هوای خانه پدری خودش پیدا کند تا فرزندانش در آپارتمانهای بی روح بزرگ نشوند، کودکی کردن را بیاموزند و بودن را حس کنند.
از بدو ورود به سایت پروژه میتوانستیم حس خانه را درک کنیم. طراحی چنین فضایی کار سختی نبود، همه چیز آنجا بود ما فقط باید کمی صیقلش میدادیم تا روحش نمایان شود.
قرارهایی گذاشتیم،
قرار اول طراحی ما این بود، «چیزی به آنجا اضافه و کم نمیشود». طرح آجرها با چینش موجود در خانه برای طراحی نما استفاده شد. طاقچهها برای کاربردهای جدید باز تعریف شدند و آهنهای خام، سیمان، چوب، کاشی و گچ ابزار ما برای طراحی بودند که جایی برای سلیقه شخصی طراح باقی نمیگذاشت.
حفظ سادگی این خانه قرار دیگرمان بود، هیچ چیز برای زیبایی، بیدلیل اضافه نمی شد، چرا که عریانی باعث ظهور فضا از پس مادهها میشد.
قرار آخرمان این بود که اگر چه این خانه حیاط کوچکی برای بازی کودکان دارد ولی خانهای حیاتدار طراحی کنیم. فضاهای غیرمکلف را افزایش دهیم تا کاربر خودش طرح را کامل کند و خلاقیت و انعطاف حاکم باشد. حس کشف و بازیگوشی را در طراحی مقاطع اضافه کردیم. وویدها علاوه بر ایجاد سیالیت بیشتر در فضا و ارتباط بهتر دو طبقه، اطلاعات کاملی از اتفاقات جاری در طبقات نمیدهند. همچنین آینه ها به دیدهای مبهم در این پروژه میافزایند.
چالشها
کارفرما نگران نزدیکی بیش از حد خانههای مجاور و حریم خصوصی خود بود. همچنین به دلیل نا منی منطقه نیاز به حفاظ هایی داشت که امنیت خانه و خانواده حفظ شود.از پس نگرانی کارفرما مشخص بود که فضایی امن و بدور از همهمههای شهر میخواهد.
جدارهی پروژه ما بر گرفته از این ذهنیت کارفرما به یک فیلتر تبدیل شد که ارتباط با ناموزونیهای بیرون خانه را به حداقل میرساند و در صورت تمایل بخشی از این فیلتر باز یا بسته میشد. از چیدمان آجر موجود در آن خانه، به عنوان راهکاری برای ورود نور بدون نگرانی از محرمیت خانه های مجاور استفاده شد. همچنین حفاظهای پنجرهها به المانی در طراحی نما تبدیل شد که باعث تغییر و پویایی نما میشد. بام پروژه تنها جدارهای بود که بدون نگرانی میتوانست نور را به قلب پروژه بپاشد و همچنین آسمان بخشی از سقف خانهمان شود.
تواضع
خانۀ حیات دار، تنها خانهی بازسازی شده در آن کوچه بود. نمای آن بسیار با احتیاط و حساسیت طراحی شد. رنگ مصالح و خطوط نما تا حد امکان برگرفته از خانههای مجاور بود تا متواضع و همگون در کنار همنشینانش بنشیند.
خصوصیات
سازه این پروژه به شدت نگران کننده بود و بیشترین هزینه و نیروی انسانی را برای تبدیل یک سازه سنتی و نشست کرده به ترکیب سازه فلزی با فونداسیون منفرد و دیوار های باربر تقویت شده به خود اختصاص داد.
در نورپردازی پروژه تا حد امکان از نورهای مخفی و سایه روشن ها استفاده شد تا حس و حال روز با شب تناسب داشته باشد. روشن و خاموش شدن چراغ اتاقها و تغییر زاویه تابش خورشید باعث پویایی نما و پروژه میشود.