معماران: دفتر طراحی کورش رفیعی
مکان: سعادتآباد، تهران، ایران
مساحت زیربنا: ۶۰،۰۰۰ متر مربع
سال: ۱۳۹۴-۱۳۹۵
تیم طراحی: امیرعلی اکبری، رضا کاویانپور، محمدرضا عابدی، حامد کرمی، مسعود لطیفی، سمر کبیر، هلاله علائی، سعید ایرانپور
عکس: پرهام تقی اف، حسن ولی زاده
بانک گردشگری ساختمان موجود را که برای کاربری مسکونی طراحی شده بود در شرایطی خریداری نمود که اسکت آن به طور کامل اجرا شده بود. بازبینی طراحی آن برای تبدیل به ساختمان مرکزی بانک گردشگری را مهندسین مشاور رهشهر انجام داده است، اما طراحی نما و طبقات فوقانی آن طبق یک قرارداد جداگانه به دفتر ما واگذار شد. ساختمان دارای سه نمای شمالی، جنوب شرقی و جنوبی میباشد و نمای غربی آن به ملک مجاور است که در آینده قرار است ساخته شده و به این ساختمان الحاق شود. طراحی کل ساختمان مجاور نیز به این دفتر واگذار شده که در نهایت هر دو ساختمان یک مجموعه واحد را تشکیل خواهند داد. طبقات فوقانی به بخش VIP اختصاص دارد و از آنجایی که اسکلت موجود ارتفاع بسیار کمی داشت مقرر شد جمعآوری شود و با طرح جدیدی جایگزین گردد که در طرح جدید سقف نهایی طوری طراحی شد که جزئی از نمای ساختمان باشد. نما به صورت دو پوسته طراحی شده است که پوسته اول آن کرتین وال (Curtain Wall) و پوسته دوم از جنس ورقهای فلزی مشبک میباشد. مابین دو پوسته به مسیرهای عبوری اختصاص یافته که جهت نظافت و نگهداری نما مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. پوسته اول در طرح به طور کامل شیشه دیده شده بود اما با توجه به ضوابط کمیته نما به ترکیبی از مصالح شیشه و ورق فلزی تغییر پیدا کرد.
ایده اولیه از عملکرد بانک اقتباس شده که کار آن حفظ و نگهداری پول میباشد. بنابراین حجم ساختمان توسط نوارهایی از فلز باند پیچی شده است. از طرف دیگر، یک ایده شهری نیز در شکلگیری پوستهها نقش داشته است: ساختمان موجود در یک بافت شهری پر ازدحام قرار گرفته و نسبت به ساختمانهای اطراف از مقیاس بزرگتری برخوردار است. لذا، ساختمان بیشتر از آنکه به شکل یک توده مجزا از بافت شهری دیده شود خود بخشی از بافت شده و نمای آن مثل تار و پودی طراحی شد که نماهای دیگر را به هم دوخته و یکپارچگی بیشتری در منظر شهری ایجاد کند. دیاگرام شکل پوسته خارجی از کاربندیهای سقف بناهای قدیمی ایران الهام گرفته شده که سنخیتی با گردشگری داشته باشد اما بافت آن استرلیزه شده و از حالت عمودی به حالت افقی در آمد تا بر افقی بودنِ آن تأکید کند و با هدف اصلی که همانا تلطیف و یکپارچگی با بافت بوده هماهنگ شود. در اینجا به الگوی تاریخی تنها به عنوان یک نقطه شروع و اتکا رجوع شده و هدف تکرار یا بازنمایی آن نیست بطوری که کار در فرایند دگردیسی به طور ماهوی تغییر میکند و حاصل کار در مرزی بین انتزاع و بازنمایی شناور است. ناظر متوجه ایما و اشاره های نما به چیزی میشود اما مشخص نیست دقیقا به چه چیزی!
پوسته دوم از بنای اصلی فاصله گرفته تا به سطح تخت و وسیع نما بُعد بدهد و اندکی آنرا سبکتر کند. در نتیجه، در طول روز نقش سایههای پوسته خارجی بر سطح ساختمان در زیر تابش آفتاب بازی میکند که بیشباهت به تلألؤ نور بر سطح آب نیست. مصالح در همین راستا به صورت مشبک انتخاب شده که به سبکی نما کمک میکند. در طبقات فوقانی با حجم دادن بر حرکت مواج نما تأکید بیشتری بر این موضوع انجام شده، علاوه بر اینکه با خط آسمان شهر در این نقطه بازی میکند و از خط افقی مرسوم فاصله میگیرد.