معماران: دفتر آبار | جواد خدایی
مکان: مشهد، ایران
مساحت: ۵۷۱ مترمربع
مساحت زیربنا: ۲۶۵۴ مترمربع
سال: ۱۳۹۷-۱۳۹۲
عکس: مصطفی دلبریان، علی حسینیان، استودیو دید
معرفی و مسئله
مشهد بهعنوانِ دومین کلانشهر ایران و یکی از بزرگترین شهرهای مذهبی جهان در دهههای اخیر به دلایل متعددی درگیر معضلات اجتماعی فراوانی شده است. ترجیح منافع فردی بر منافع عمومی و عدم درک تفاوتهای فرهنگی موجود موجب شده برخی جامعهشناسان مشهد را «شهر ضدِ گفتوگو» بنامند؛ بالاترین آمار طلاق، نزاع و حاشیهنشینی در کشور از مهمترین نشانههای این دیدگاه است. اما ضدگفتوگو بودن در ساحت کالبدی این شهر نیز نمونههای فراوانی داشته است. تخریب گسترده بافت تاریخی و بلندمرتبهسازی نامتوازن از جمله این نمودهاست.
زمین پروژه با مساحت ۵۷۱ مترمربع در میان بافت تاریخی مشهد و در مجاورت یکی از بناهای ارزشمند میراثی با قدمت بیش از ۴۰۰ سال به نام «گنبد سبز» قرار دارد. «گنبد سبز» بهعنوانِ آرامگاه یکی از عرفای به نام عصر صفوی «شیخ محمد مومن» و همچنین قرارگاه اجتماعی، مورد احترام مردم است. توسعه جدید به گونهای بوده که پیرامون این بنا ساختمانهای بلند بدون توجه به منافع عمومی، حریم منظری و معنایی آن را از بین برده است.
از سوی دیگر، با توجه به کاربری تجاری مورد نظر کارفرمای پروژه برای این زمین و طبعاً سود حداکثری مورد انتظار آنان، ناخودآگاه نوعی تفاوت جدی بین شخصیت مورد انتظار کارفرما از بنا با فضای عمومی پیرامون آن بهخصوص گنبد سبز به وجود میآمد، این تفاوتها در صورت عدم برقراری گفتوگو، به تضادِ منافع تبدیل میشد. از این رو، از اصلیترین مسائل در طراحیِ معماری بنا، تلاش برای برقراری گفتوگو میانِ تفاوتهای بنا با محیط و زمینهاش بوده است. بهطوری که با وجود کارکرد تجاری بتواند نقشی فرهنگی را در بستر خود ایفا نماید.
استراتژیها
با توجه به مجوز ساخت شهرداری به این زمین، امکان حداکثر سه طبقه از روی سطح زمین برای بنا وجود داشت، ضمن آنکه با توجه به ضوابط شهرداری خرید تراکم برای ساخت حداقل دو طبقه بیشتر از مجوز نیز ممکن بود. از آنجایی که احداث بنا با سه طبقه تجاری، ارتفاعی بالاتر از گنبد سبز پیدا میکرد نه تنها پروژه به سمت خرید تراکم بیشتر حرکت نکرد بلکه برخورد خود با مجوز رسمی را نیز تغییر داد تا در اولین گام، حریم ارتفاعی بنای درونِ میدان دچار خدشه نشود.از این رو برای کنترل مقیاس، بنا در رابطه با پیکره و زمین، به داخل زمین فرو برده شد و از حاشیه میدان نیز عقب نشینی کرد. همچنین با کنترل لبه، بنا در درون کاملاً شفاف و به هم پیوسته و در بیرون تقریباً صلب و با حداقل گشودگی باشد. در ادامه سعی شد تا با ایجاد ویدها و نفوذپذیری حجم از بالا به پایین، ساختاری سیال و شفاف، بر خلاف تیپولوژی خطی مرسوم پاساژ ایجاد شود؛ در نتیجه ی آن پیوستگیِ فضایی، حرکتی، بصری و نوری در درون از دستاوردهای این استراتژی بود.
تلاش برای گفتگو میانِ بنا و زمینه، پروژه را در موضعی انتقادی نسبت به نوع توسعه موجود، که همراه با تخریب بافت تاریخی مشهد و آثار اررشمند معماری آن شد قرار داد. از یک طرف در جریان ساخت و سازهای جاری در مشهد، آجر به عنوان مصالحی ارزان تلفی میشد؛ و از طرف دیگر بواسطهی تخریبهای گستردهی آثار معماری در بافت تاریخی، آجرها به عنوان نخاله دور ریخته میشد. در نتیجه، برای بازنمایی صریح موضع انتقادی تصمیم گرفتیم که تمامی پیکره ی بنای بازار (بهخصوص در لبهی میان درون و بیرون) توسط این آجرهای تاریخی که دور ریخته میشد ساخت شود. ۲۳۰ هزار قطعه آجریای با قدمت ۶۰ تا ۳۰۰ سال، که طی دو سال از پهنه هزار هکتاری بافت تاریخی مشهد جمعآوری شد. این جمعآوری با مشارکت گسترده مردم صورت گرفت. به دلیل تفاوتهای جدی آجرها از نظر ابعاد، رنگ و بافت؛ و همچنین چالش های فنی و اجرایی، این بخش ِپروژه به کمک «مرمتکاران» انجام شد. در نهایت در گفتگوی میان زمینه با زمانه، در درون از مصالح جدیدی مانند فلز و شیشه در کنار آجر استفاده گردید.